گریه گردن
حدود دو ماه پیش یکی از اقوام فوت کرده بود و رفته بودیم ختم. کیانا دیده بود که وقتی مداحی می شه همه گریه می کنه و این قضیه از نگاه تیزبین دختر نازم پنهان نمانده بود. به همراه مامانی رفته بودیم برای ولیمه دایی محمد مامان. وقتی که مولودی خونده شد یک مقدار آخرش حالت غمگینانه بود کیانا داشت شیر می خورد که یک دفعه دیدم داره گریه می کنه . گفتم کیانا جونم مامانی چی شده دیدم وروجک دستش رو برداشت و داره می خنده . تازه فهمیدم که قضیه از چه قراره؟ این قدر خندیدم که خودش هم از خنده غش کرده بود. خیلی بلایی عزیزم. ...